کتاب صد سال تنهایی یکی از برجستهترین رمانهای در حوزهی ادبیات داستانی در دنیا است. حتما تا به حال بارها و بارها نام این رمان به گوشتان رسیده و تصمیم به خواندن آن گرفته باشید. اگر شما هم جزء کسانی هستید که تازه به خواندن رمان علاقهمند شدهاید، بهتر است قبل از مطالعهی صد سال تنهایی ابتدا چند رمان در سبکهای روانتر بخوانید سپس به سراغ این رمان اعجاب انگیز بروید.
در مورد رمان صد سال تنهایی بیشتر بدانید
رمان صد سال تنهایی یکی از قویترین و زیباترین رمان های خارجی معروف و پرمخاطب است که میتوانید در طول زندگی خود آن را بخوانید. بعد از خواندن این رمان هر کسی از شما بپرسد بهترین رمان جدید که تاکنون خواندهاید چه بوده احتمالا خواهید گفت صد سال تنهایی!
گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez) قبل از نوشتن این رمان، رمانهای دیگری نیز نوشته بود که چندان موفقیت آمیز نبوده و نتوانستهاند نظر خوانندگان را به خود جلب کنند. پس از نوشتن چند رمان نه چندان قوی مارکز تا نزدیک به پنج سال دست به قلم نبرد تا این که تصمیم به شروع دوباره کرد.
مارکز در زمان نوشتن رمان صد سال تنهایی در فقر به سر میبرد و همسرش تنها نان آور خانه بود. زندگی آنها با اندک درآمد همسر او به سختی میچرخید و مارکز هم در طول نوشتن این رمان خود را در خانه حبس کرده است.
او بعدها در یکی از مصاحبات خود گفته بود که هجده ماه بدون حتی یک روز وقفه روی این کتاب کار میکرده است.
نسخه اصلی رمان صد سال تنهایی
نسخهی اصلی و دستنویس این رمان آنقدر زیاد بوده که مارکز با مقدار پول کمی که داشته تنها توانسته نیمی از رمان را برای یک ناشر بفرستد که ناشر نیز خواندن یک کتاب نصفه و نیمه را خیلی جدی نگرفته بود. بعها که مارکز موفق به فرستادن نیمهی دیگر کتاب شد ناشر کتاب را خوانده و تصمیم به چاپ آن کرده بود.
به یاد داشته باشید هر کجا که دست از تلاش برمیدارید شاید درست یک قدم قبل از رسیدن به موفقیت باشد.
چه کسانی صد سال تنهایی را بخوانند؟
بگذارید رک و پوست کنده به شما بگویم خواندن صد سال تنهایی کار هر کسی نیست. اگر جدیداً به فکر خرید کتاب و تشکیل یک کتابخانه با کتابهای رنگارنگ افتادهاید; پس دست نگهدارید! اگر تازه به کتاب خوانی روی آوردهاید، اگر از آن دسته افرادی هستید که زیاد رمان نمیخوانید، اگر رمان میخوانید اما داستانهای طولانی شما را خسته میکنند. اگر وجود اسامی زیاد در کتاب شما را گیج میکنند و در نهایت اگر برای خواندن یک داستان پیچیدهی تو در تو حوصله ندارید این رمان مناسب شما نیست.
اما اگر با هیچ یک از موارد بالا مشکلی ندارید و مطمئن هستید که میتوانید این رمان را بخوانید به شما تبریک میگویم. شما قرار است با یکی از ارزشمندترین رمانهای طول عمرتان آشنا شوید.
چگونه کتاب صد سال تنهایی را بخوانیم؟
حالا که این تصمیم شجاعانه را گرفتهاید و میخواهید صد سال تنهایی را بخوانید بگذارید روشی را به شما بگویم که خواندن کتاب را برای شما خیلی سادهتر کند.
همانطور که قبلا گفتیم در این کتاب قرار است با تعداد زیادی اسامی اسپانیایی که همگی شبیه به هم هستند روبهرو شوید. قرار است داستان شش نسل از یک خانوادهی اسپانی را با جزئیات و موبهمو دنبال کنید و از سرنوشت هر فرد با خبر شوید.
قلم و کاغذ آماده کنید!
پس بهتر است قبل از شروع کتاب برای خود دفتری تهیه کنید و هر اسمی که با آن آشنا میشوید با خلاصهای کوتاه از داستان آن فرد را در دفتر یادداشت کنید. در این صورت هر موقع در مورد اسامی گیج شدید میتوانید به دفتر خود مراجعه کنید و نامها و شخصیتها را به خاطر بیاورید.
صد سال تنهایی بیشتر بر جنگ و ابعاد مختلف آن تکیه دارد. شخصیت سرهنگ در داستان شخصیتی کاملا منحصر به فرد دارد و بارها در خلال داستان خواننده را متعجب و متحیر میکند.
صد سال تنهایی; معجزهای در رئالیسم جادویی
صد سال تنهایی از زبان سوم شخص روایت شده و سبک آن نیز رئالیسم جادویی است. در واقع میتواند گفت این رمان از برجستهترین رمانهای رئالیسم جادویی است که به محض خواندن تنها چند صفحه از آن متوجه این موضوع میشوید.
حالا شاید بپرسید که رئالیسم جادویی دقیقا چه سبکی است؟ رئالیسم جادویی رخ دادن یک سری اتفاقات و داستانهای واقعی است که همگی سر منشا جادویی دارند.
مارکز در این کتاب داستانها و اتفاقات بسیار پیچیده و غیرطبیعی را در یک ماجرای کاملا طبیعی به گونهای گنجانده که خیالی و جادویی بودن داستان نه تنها شما را کلافه نمیکند بلکه آن قدری شما را میخکوب کتاب میکند که دلتان نمیخواهد آن را زمین بگذارید.
در واقع رئالیسم جادویی مرز باریک بین واقعیت و خیال است.
خلاصهای کوتاه از داستان
حال که در مورد جزئیات کتاب کاملا مطلع شدیم قصد داریم خلاصهای کوتاه را از کتاب در اختیار شما قرار دهیم. نگران نباشید اصلا قصد نداریم کل داستان را لو بدهیم فقط میخواهیم اندکی شما را با فضای داستان آشنا کنیم.
شروع داستان
رمان با صحنهی تیرباران سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. سرهنگ در لحظهی اعدام خود شروع به مرور خاطرات خود میکند و داستان از همین جا آغاز میشود.
داستان از زندگی شش نسل از خانوادهی بوئندیا و زندگی آنها در دهکدهی ماکوندو روایت میکند. داستان از ازدواج دو شخصیت با نامهای خوزه آرکادیو و اورسلا آغاز میشود که همگی بر این باور بودند که حاصل ازدواج فامیلی این دو فرزندی خواهد بود با دم تمساح!
پس از متحمل شدن رنجهای بسیاری که این دو بر سر بچه دار شدن کشیدند تصمیم به ترک دهکده گرفتند تا از اذیت و آزاری که بر زندگیشان سایه انداخته بود خلاصی یابند و در نتیجه سایر کسانی که در ده بچه دار نمیشدند نیز آن ها را همراهی میکنند.
تمدن و صد سال تنهایی
پس از مدتی آنها در دهکدهای بسیار دور افتاده و به دور از تمدن به نام ماکوندو مستقر شده و شروع به زندگی میکنند. به این شکل زندگی این افراد در ماکوندو شروع میشود.
خوزه و اورسلا پس از گذشت سالها بچهای سالم که شباهتی به تمساح نداشته به وجود میآورند و زندگی در ماکوندو را دلیل باطل شدن این جادو میدانند.
پس از مدتی با ورود کولیها به دهکده زندگی افراد دهکده دستخوش تغییرات بسیاری میشود زیرا کولیها با خود ابزار و وسایل جدیدی را با خود به دهکده میآورند. یکی از این ابزاری که آنها با خود به دهکده آوردهاند آهنربا بود.
به طوری که خوزه آرکاردیو تمام سرمایهی خانوادهاش را برای خرید آهنربا و یافتن طلا به باد میدهد و تمام مسئولیت خانواده به دوش اورسلا میافتد. در این میان خوزه موفق به یافتن طلا نمیشود و درمییابد که کولیها او را فریب داده و سرمایهاش را از چنگش خارج کردهاند.
کولیها به دهکده میآیند
پس از مدتی با ورود تعدادی غریبه به موکاندو دهکده دستخوش تغییرات بسیاری میشود و این غریبهها شروع به ساخت فروشگاه ها و احداث جادههای شنی میکنند. در این بین دختری وارد دهکده میشود که خود را قوم و خویش اورسلا و خوزه معرفی میکند. این دختر که استخوانهای مادر و پدرش را همراه خود داشته از اورسلا و خوزه میخواهد که استخوانها را در زیر خاک دفن کنند.
بیماری عجیب در دهکده
پس از دفن این استخوانها دهکده دچار بیماری بی خوابی و در نتیجه فراموشی میشود این بیماری آنقدر ادامه پیدا میکند که مردم دهکده مجبور بودند کارایی و نام وسایل را روی آن ها بنویسند تا آنها را فراموش نکنند. اما پس از مدتی کولیای به نام مکیادس شربتی برای مردم ده می آورد که آنها را از رنج بیماری میرهاند.
داستان به همین شکل ادامه پیدا میکند و اتفاقهای داستان هر لحظه بیشتر از پیش شما را شگفت زده و میخکوبتان خواهند کرد.
سخن آخر
رمان شگفت انگیز صد سال تنهایی 400 صفحهای موفق به دریافت جوایز بسیاری نیز شده است. مارکز در سال ۱۹۸۲ موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات برای خلق این اثر بی نظیر شد. از میان ترجمههای بسیاری که برای این کتاب وجود دارد ترجمهی بهمن فرزانه و رعنا مرادی روان ترین و بهترین آنهاست.
دیدگاهتان را بنویسید