حتی اگر کتابخوان نباشید و با عالم کتاب بیگانه باشید حتما در سالهای اخیر اسم کتاب بیشعوری، این شاهکار ادبی نقدی برای خود را شنیدهاید. اکثر کتابها به واسطه تصویرسازی، سبک نوشتاری و داستان پردازی خود محبوب میشوند؛ اما بی شعوری کتابی برآمده از رفتار فردی و اجتماعی تک تک ماست و شاید همین موضوع آن را تا این حد محبوب کرده باشد.
از دیدگاه اکثر کارشناسان و روانشناسان، اولین چیزی که باعث افزایش تمایل نسبت به خرید این کتاب میشود عنوان جسورانه آن است. عنوانی که هر کسی را، حتی کسی که با فضای کتابخوانی رابطه خوبی ندارد برای کشف راز پشت پرده این جلد کنجکاو میکند.
اگر شما هم از خوانندگان این کتاب هستید حتما با جنبههای آشکار و زوایای پنهان این اثر فراگیر آشنا شدهاید. چه این کتاب را خوانده باشید و چه هنوز فرصت مطالعه آن را پیدا نکرده باشید نقد امروز به نظر را از دست ندهید. در این مطلب سعی شده ابعاد مختلف این اثر با عینک تیزبینی و با الهام از نظرات خوانندگان بررسی و شفاف سازی شود.
شرح محصول:
- قطع رقعی
- جلد شومیز
- 231 صفحه
- نویسنده: خاویر کرمنت
- مترجم: سحر جعفری صرافی
- موضوع روانشناسی
- مناسب برای بزرگسالان
خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت یعنی بیشعوری را در کتاب محبوب بیشعوری بشناسید. در این کتاب مصادیق بیشعوری با با لحنی طنزگونه و ماجراهایی ساختگی به چالش کشیده میشوند. لحن طنزآمیز این اثر کمک میکند تا افراد با متن و مفاهیم آموزنده آن ارتباط بهتری برقرار کنند.
مهمترین موضوعی که باعث میشود این اثر را دنبال کنیم شناخت بیشعورها در دنیا است. چرا که اکثر بیشعورهای دنیا قبول ندارند که به این درد مبتلا هستند! احتمالا همه ما در دنیا روزی به بیماری بیشعوری مبتلا بودهایم، درمان شدهایم یا در حال درمان هستیم!
معرفی جامع و مختصر کتاب بیشعوری
عنوان واقعی این کتاب در زبان انگلیسی طولانیتر است و به نظر میرسد بیشعوری بهترین عنوانی باشد که میتوانستیم در زبان فارسی برای این اثر پیدا کنیم. کتاب بیشعوری در سال 1990 در 5 فصل تدوین شده است و هر فصل آن به یک جنبه از بیشعوری اختصاص دارد.
کتاب بیشعوری اولین بار در سال 1386 در ایران ترجمه شد اما تا این حد مورد استقبال قرار نگرفت. اما اخیرا این کتاب با تبلیغات بیشتر به یکی از پرفروشترین آثار نمایشگاه کتاب تهران تبدیل شد و همین موضوع در فروش بیشتر کتاب بیشعوری تاثیر گذار بود.
نویسنده این کتاب خاویر کرمنت بوده که اعتقاد دارد بیشعوری نه یک ویژگی ذاتی، بلکه یک اعتیاد یا بیماری است و باید با خود درمانی برطرف شود. در واقع چیزی که این کتاب را متفاوت میکند نوع نگاه نویسنده به خود قبل از دیگران است. نگاهی که نوعی خود نقدی محسوب میشود و توقع میرود خواننده از آن درس بگیرد.
نویسنده کتاب بیشعوری خود را طی روایت یک بیشعور معرفی میکند که با خود درمانی توانسته تبدیل به یک باشعور شود. نویسنده این کتاب را با زبان طنز به ما تحویل داده و در آن از اسامی واقعی استفاده نکرده است. همین موضوع باعث میشود تا بتوانیم کتاب بیشعوری را از هر جهت به حال حاضر خود، اطرافیان و جامعه تقدیم کنیم و کمی تغییر رویه دهیم.
کتاب بیشعوری؛ شروعی برای شک کردن به خودمان
مهمترین موضوعی که در خواندن کتاب بیشعوری با آن مواجه میشویم کششی است که در خلال روایت داستان برای خواننده ایجاد میشود. کششی که کم کم باعث میشود خودش را به نقد بکشد و در یک میز محاکمه فرضی بعد از خواندن هر پاراگراف اعتراف کند.
این شیوه روایت کاملا از طرز فکر و رشد فکری نویسنده نشات میگیرد. خاویر کرمنت تا چهل سالگی از عارضه بیشعوری رنج میبرده و همه چیز را از نزدیک حس کرده است. اما زمانی که این بیماری را در خود شناسایی میکند سعی دارد آن را برطرف کند.
با همین بهانه، نویسنده سعی دارد در لا به لای جملات به ما بفهماند که هیچوقت برای داشتن زندگی سالم و توام با شعور دیر نیست! مثلا در بخشی از کتاب نویسنده تاکید دارد که پس از اولین مراحل تشخیص و درمان بیشعوری، بهسرعت همه چیز در اطرافتان تغییر میکند. یا این که جایگاه ارزشمندی در جامعه بهدست میآورید و دیگران برای با شما بودن از هم سبقت میگیرند.
شک کردن به خودمان بعد از خواندن کتاب بیشعوری درست از آن جایی شروع میشود که میفهمیم ممکن است خود ما هم یک بیشعور باشیم.
شاید بسیاری از ما با شنیدن واژه بی شعور افراد نادانی را به یاد آوریم که هوش بالایی ندارند و به همین دلیل مرتکب کارهای احمقانه می شوند. اما با خواندن این کتاب متوجه می شویم افراد واقعا بی شعور نه تنها احمق نیستند بلکه بسیار سیاستمدار و هوشمند هستند. در واقع حتی بیشعورها یک نابغهاند و این موضوع را بعد از خواندن کتاب بیشعوری بهتر احساس میکنیم.
ای بسا خود ما یکی از همین افراد نابغه باشیم که ناخودآگاه دست به بیشعوری زدهایم و قرار است دیگران را با رفتارمان آزار دهیم!
مروری بر بخشهای مختلف کتاب
کتاب بیشعوری از 5 بخش و 24 فصل تشکیل شده است:
- بخش اول: چه کسی بیشعور است
- بخش دوم: انواع بیشعوری ها
- بخش سوم: وقتی جامعه بیشعور می شود
- بخش چهارم: زندگی با بیشعورها
- بخش پنجم: راه نجات
بخش اول: چه کسی بیشعور است؟
اولین چیزی که با دیدن عنوان این کتاب ما را کنجکاو میکند شناخت افراد بیشعور است. نویسنده کتاب هم به ترتیب و با حوصله فراوان گام به گام یک بیشعور نابغه را به ما میشناساند.
کرمنت معتقد است افراد بی شعور خود خواهانی هستند که معمولا به جای خواهش کردن از دیگران دستور میدهند. آنها در کنار دیگران احساس عدم امنیت میکنند، به شرایط نامطلوب دیگران میخندند و هیچ نوع حس شفقت و عطوفت نسبت به سایر افراد جامعه ندارند.
کرمنت بیشعوران را افرادی متعصب معرفی میکند. بیشعورها به بی شعوری خود با دیده تعصب نگاه میکنند و قصد ندارند از این رفتار خود دست بکشند.
بخش دوم: انواع بیشعوریها
سرفصلهای این بخش عبارتند از:
- بیشعور اجتماعی
- بیشعور تجاری
- بیشعور مدنی
- بیشعور مقدسآب
- بیشعور عرفانباز
- بیشعور دیوانسالار
- بیشعور بیچاره
- بیشعور شاکی
در بخشی از کتاب کرمنت به زیبایی معیارهای بیشعوری را به ما نشان میدهد:
بیشعورها عاشق شراکت هستند و بههمیند دلیل بسیاری از چیزهایشان را با دیگران قسمت میکنند؛ مثلا همیشه آمادهاند که دیگران را در اینجور چیزها شریک کنند
- بدبختیهایشان
- تقصیرها
- تعهدات
- نگاه کسالت بار خود به زندگی
- اضطراب
- نظراتشان
- تبخالشان
یا این که نویسنده در بخش دیگری بیشعورها را به شکلی دیگر به ما معرفی میکند:
بیشتر بیشعورها را میتوان از روی رفتار تهاجمی و اخلاق قلدرمآب آنها شناخت. اگر با گردنکلفتی و ترساندن دیگران نتوانند کار خود را به انجام برسانند حقه سوار میکنند. یا این که قانون و مقررات را طوری انگولک میکنند تا نتیجهاش به نفعشان شود. مثل تمام اعتیادها مساله انکار در بیشعوری هم مساله مهمی است.
آنها قبول نمیکنند که باید مسئولیتپذیر باشند و یا دستکم زیر حرفشان نزنند و حاضر به پذیرش اشکال و اشتباه در کارشان باشند. بیشعورها کسانیاند که فکر میکنند قانون در رابطه با آنها تعریف و معین میشود و آنها تافتههای جدابافتهایاند که حق انجام هر کاری را که اراده کنند دارند. بیشعوری مرض وقاحت و سوءاستفاده از دیگران است.
مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور معمولا قبول نمیکند که یک بیشعور است. اگر هم عاقبت قبول کند باز هم تمایل دارد تقصیر آن را به گردن دیگران بیندازد. بیشعورها همیشه در حکم معمایی برای دیگران هستند. کارهایشان همانقدر متناقض و ناسازگار است که یک جوجه تیغی بخواهد بادکنک بفروشد. این مشکل پیش از هر چیز به خودفریبی و دمدمی مزاجی بیشعورها بازمیگردد.
بخش سوم: وقتی جامعه بیشعور میشود
سرفصلهای بخش سوم به ترتیب عبارتند از:
- تجارب بهمثابه بیشعور
- دولت بهمثابه بیشعور
- خواندن، نوشتن و بیشعوری
- بیشعوری در رسانه، یک اپیدمی واقعی
در این فصل از کتاب بیشعوری خیلی نزدیکتر با بیشعوری و عواقب آن آشنا میشویم؛ چرا که همه چیز از دید اجتماع و کلیتر نقد میشود. در واقع در این بخش نویسنده سعی دارد به این قضاوت نزدیک شود که علت فراگیر شدن بیشعوری در جامعه، به قدرت رسیدن آنها است.
بخش چهارم: زندگی با بیشعورها
در این قسمت کرمنت سعی دارد در کتاب بیشعوری نحوه زندگی کردن در جامعه و در منزل با افراد بیشعور را به چالش بکشد. این که بیشعوری روی فرزند، همسر و زندگی ما چه تاثیری دارد را میتوانیم از چارچوب نگاه نویسنده در این فصل نظاره گر باشیم.
بخش پنجم: راه نجات
طبق نظر نویسنده مراحل درمان بیشعوری شامل پذیرفتن بیشعوری، مرحله پشیمانی و مرحله یادگیری صفات مناسب است.
نویسنده در کتاب بیشعوری معتقد است هر آدمی چه پولدار و چه بیپول، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ممکن است به بیشعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کودن بودن هیچکدام مانع از ابتلا به این عارضه نمیشوند. به عبارت دیگر بیشعوری مرضی است که میتواند هر کسی را در هر زمانی بدون هیچ هشداری آلوده کند.
آن چه از کتاب بیشعوری یاد میگیریم
کتاب بیشعوری مجالی برای نقد خودمان است اما به زبان طنز و ملموستر. شاید هیچ بیانی به اندازه بیان طنز کرمنت نمیتوانست تا این حد بیشعوری را زیر سوال ببرد و از لا به لای آن نکات آموزنده تحویل ما دهد. اما از این کتاب چه درسهایی میگیریم؟
از منفعت طلبی دست برداریم
در کتاب بیشعوری یکی از ویژگیهای افراد بیشعور منفعت جویی از طریق اطرافیان است. این که دیگران را به یک نردبان تبدیل کنیم و از آنها بالا برویم مصداق بیشعوری در دنیا است.
اگر قرار باشد یک درس مهم از کتاب بیشعوری یاد بگیریم تغییر نگاه و دید ما نسبت به اطرافیان است.
نقاب خود را برداریم!
در بخشی از کتاب درباره دورویی و دورنگی افراد بیشعور این چنین آمده است:
رامترین نوع بیشعورها، بیشعورهای آبزیرکاه هستند. البته منظور این نیست که این نوع بیشعورها کمخطرتر از بقیه بیشعورهایند؛ بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمیآیند.
بیشعورهای آبزیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بیشعورهای تمامعیار ترجیح میدهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند؛ اما در عین حال همواره میدانند که چگونه این خنجر غلافشده را بهموقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچکس تصورش را بکند کار خودشان را بکنند.
این که چشمانمان را نسبت به اطراف ببندیم و با خواستههای فردی جلو برویم نهایت بیشعوری است. در کتاب بیشعوری این رفتار نهی میشود و برای درمان این درد باید نقاب دورنگی و ریا را از چهره برداریم.
خلاق باشیم و به حقوق معنوی احترام بگذاریم!
مصداق بیشعوری از دیدگاه حقوق معنوی هر فرد در جامعه ما بسیار بارز و مشخص است. در بخشی از کتاب بیشعوری درباره حقوق مالکیت معنوی و فکری و عدم رعایت آن توسط بیشعورها این چنین آمده است:
یکی از چیزهایی که بیشعورهای عرفانباز در آن استاد هستند هنر سرقت تالیفات و اختراعات دیگران است. احتمالا به عقیده آنها که معتقدند همهچیز از آنِ خداوند است، تنها چیزی که در سرقت ایدهها و حتی ابداعات دیگران و ادعای تملکشان جایز نیست درنگ است.
در کتاب بیشعوری از همه ما عاجزانه درخواست میشود که به حقوق سایر افراد احترام بگذاریم و ایدههای آنها را به رسمیت بشناسیم.
اصلاح را از همین حالا شروع کنیم!
کتاب بیشعوری روند درمان افراد را با ایجاد پشیمانی شروع میکند. احتمالا بعد از خواندن این کتاب همه ما بخواهیم از همین فردا بیشعوری را درمان کنیم؛ حتی اگر تا همین لحظه خودمان را فردی بیشعور نمیدانستیم!
سخن آخر
کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت با درون مایه روانشناسی، راهنمایی برای خود نقدی است. نگاه نویسنده در این کتاب طنز گونه بوده و با توجه به عدم ذکر نام شخصیت، میتواند نسخه مناسبی برای تمام موقعیتهای فردی و اجتماعی باشد.
دیدگاهتان را بنویسید